درباره وبلاگ


من مامان رویا هستم و با بابایی نی نی با هم اول آذر 87 نامزد شدیم و 3 فروردین 88 رفتیم زیر یه سقف و خداوند 19 فروردین 90یه فرشته کوچولو بهمون هدیه داد به نام محمد متین که اینجا دفترخاطراتشه...البته از حاملگی تا 10 حامگیش تو بلاگفا بودیم ولی الان اینجاییم...
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 30
بازدید ماه : 30
بازدید کل : 728
تعداد مطالب : 6
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1



کوچولوی ناز من محمد متین
دفتر خاطرات کوچک پسرم




سلام

روز اول کلاس گذشت...

بد نبود ولی با گریه شروع شد...آخه دلم نمیومد از پسر جیگرم جدا بشم...کلی گریه کردم و از زیر آیینه قرآن مامانم رد شدم و رفتم وقتی برگشتم جیگرم خواب بود و مامانم گفت اصلا اذیت نکرده...خدا رو شکر ...خداکنه تا آخر ترم همین جوری بمونه...

تو کلاس همش تو فکرش بودم و خیلی درست نمیتونستم رو درس تمرکز کنم....

همش چهره نازش جلوی چشمام بود...

 

خدایا من با همه این دغدغه ها مادرشدنم رو دوست دارم........خیلی زیاد



دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, :: 19:43 ::  نويسنده : مامان رویا

لی...لی ...لی ...لی

مروارید چهارم که دندون نیش سمت چپ هستنwww.smilehaa.org بالاخره بعد از آزار و اذیت های فراوان شنبه یعنی پریروز قدم رنجه فرمودن بیرون...

قدمشون مبارک

www.smilehaa.org

خبر بعدی هم اینکه از امروز کلاسام شروع میشه...تو روخدا برام دعا کنید رفقا



دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, :: 11:42 ::  نويسنده : مامان رویا

سلااااااااام

سلااااااام

5 بهمن تولدت یه دونه عمو جون نی نی بود و ایشون 20 سالشون تموم شد...

عمو جون تولدتون مبارک

ایشالله 100 ساله بشین

 

خبر مهم دیگه اینکه:

بنده 6 بهمن ساعت 11 انتخاب واحد کردمو انشالله از 10 عازم کلاس میباشم

البته واقعا دلم شور میزنه

یعنی متین پیش مامانم اینا میمونه؟

یعنی من میتونم درسمو تموم کنم؟

البته کلا 12 واحد بیشتر برنداشتم...

ایشالله خدا کمکم کنه...

خدا کنه...

حالا به مناسبت وبلاگ جدیدمون یه عکس از آقا پسرمون بذاریم...

این عکس واسه روز 6 بهمنه که از حموم اومده بودن بیرون و ما هم در نهایت بد تیپی فقط رو هم رو هم لباس بهش پوشنده بودیم که سرما نخورن...

قربون پسر بد تیپم برم



شنبه 8 بهمن 1390برچسب:, :: 13:16 ::  نويسنده : مامان رویا